کد مطلب:187879 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:207

مروری بر لحظات حساس
مرحوم كلینی در كتاب شریف خود به نقل از امام صادق علیه السلام آورده است، كه آن حضرت حكایت نمود:

در آن روزهائی كه پدرم حضرت امام محمد باقر علیه السلام مریض احوال و در بستر بود، روزی مرا به نزد خویش فرا خواند و اظهار داشت:

ای پسرم! عده ای از مردم قریش را دعوت نما تا امروز در این جا گرد هم حضور یابند و من ضمن توصیه هائی، آن ها را بر مطالبی شاهد و گواه قرار دهم.

بنابر این، طبق دستور پدرم، چند نفر از قریش را دعوت كردم و ایشان را به منزل آوردم، همین كه همگی به محضر پدرم آمده و در كنار بسترش گرد آمدیم، به من خطاب نمود و فرمود:

ای جعفر! هنگامی كه من وفات یافتم و از این دنیا رحلت كردم، خودت مرا غسل می دهی و كفن می كنی و سپس بر من نماز می خوانی.

و پس از آن كه مرا به خاك سپردی، قبر مرا بیش از چهار انگشت (حدود 10 سانتیمتر) از زمین بلندتر مگردان؛ و در پایان نیز مقداری آب روی خاكهای قبرم بپاش.

حضرت صادق آل محمد علیهم السلام افزود: چون وصایا و سفارشات پدرم پایان یافت و جمعیت از منزل خارج شدند، به پدرم گفتم: ای پدرجان! نیازی به حضور این افراد نبود و چنانچه مرا به تنهائی وصیت می فرمودی به آن عمل می كردم.

پدرم در پاسخ اظهار نمود: خواستم آن افراد را شاهد و گواه قرار دهم تا بعد از من درباره امامت تو منازعه و مشاجره ای نداشته باشند. [1] .

همچنین آن حضرت حكایت فرماید:

پدرم حضرت باقرالعلوم علیه السلام به من وصیت نمود تا جسد مطهرش را در سه نوع پارچه بپوشانم و كفن كنم، یكی از آن ها، رداء و پارچه ای بود كه پدرم روزهای جمعه آن را روی دوش خود می انداخت و در آن نماز می خواند؛ و اما دو پارچه دیگری را پدرم آنها را معرفی نمود. [2] .

و نیز حكایت فرماید:

در آن شب آخری كه پدرم سلام الله علیه، به شهادت رسید و به درجات أعلی علیین عروج نمود، لحظاتی قبل از رحلتش نزدیك وی رفتم، دیدم مشغول مناجات و راز و نیاز به درگاه خداوند متعال می باشد؛ و چون مناجات و زمزمه اش پایان یافت به من فرمود:

ای فرزندم! امشب وعده الهی فرا می رسد و من لحظاتی دیگر به سوی او خواهم رفت، و امشب همان شبی است كه جدم، رسول خدا صلی الله علیه و آله رحلت نمود. [3] .

مرحوم إربلی و ابن شهرآشوب و دیگر بزرگان و مورخین گفته اند:

امام محمد باقر علیه السلام در اثر زهر و سمی كه ابراهیم بن ولید به دستور هشام بن عبدالملك ملعون به آن حضرت خورانیده بود، به شهادت رسید.

و پس از انجام غسل و كفن و اقامه نماز بر جنازه مطهرش، توسط فرزندش امام جعفر صادق علیه السلام، در قبرستان بقیع، در جوار مرقد شریف عمویش، امام حسن مجتبی و پدرش، امام زین العابدین علیهماالسلام، به خاك سپرده شد. [4] .


[1] كافي: ج 3، ص 166، بحارالا نوار: ج 46، ص 214، ح 9.

[2] بحارالا نوار: ج 46، ص 220، ح 24، تهذيب شيخ طوسي: ج 1، ص 293، كافي: ج 3، ص 144.

[3] بصائرالدرجات: جزء 10، باب 9، ح 7، بحارالانوار: ج 46، ص 213، ح 6.

[4] بحارالا نوار: ج 46، ص 216، ح 15 - 19، به نقل از مناقب ابن شهر آشوب: ج 3، ص 340، مصباح كفعمي: ص 521، كشف الغمة: ج 2، ص ‍ 322.